سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 5911

  بازدید امروز : 1

  بازدید دیروز : 37

اشعار من

 
مردم را روزگارى رسد که در آن از قرآن جز نشاندن نماند و از اسلام جز نام آن . در آن روزگار بناى مسجدهاى آنان از بنیان آبادان است و از رستگارى ویران . ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمینند ، فتنه از آنان خیزد و خطا به آنان درآویزد . آن که از فتنه به کنار ماند بدان بازش گردانند ، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند . خداى تعالى فرماید : به خود سوگند ، بر آنان فتنه‏اى بگمارم که بردبار در آن سرگردان ماند و چنین کرده است ، و ما از خدا مى‏خواهیم از لغزش غفلت درگذرد . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: فاطمه حسینی ::: سه شنبه 97/3/15::: ساعت 2:50 عصر

عاقبت رسید،انتهای حسِّ سردِ این دلم

انتهای روز و شب،به انتظارِ قلبِ غافلم

 

رفتنت که باز،بُرده عطرِ این شکوفه از تنم

روزهای تلخ،پشتِ هم دریده بطنِ ساحلم

 

سخته بعد از این هوای خشکِ عشق،باز تَرشود

سخته حل کنم بدونِ بوی یار،باز مشکلم

 

کاش بشنَوم صدای پای عشق،درمیانِ راه

کاش بودنت دوباره پُر کند تمامِ محفلم

 

درجهانِ من که تیرگی گرفت،رنگِ آرزو

کاش می رسید ختمِ روزگارِ سخت وباطلم

 

فاطمه حسینی


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

درباره خودم

 

حضور و غیاب

 

بایگانی

 

اشتراک